تفکر بر اساس رابطه علت و معلولی
یکی از موانع تفکر سیستمی، تفکر بر اساس همبستگی بین عوامل به جای تفکر بر اساس رابطه علت و معمولی بین آنهاست. به قول ایکاف یک مثال ادراک از رابطه علی، با ارزش تر از خروارها دانش درباره همبستگی است.
دو متغییر زمانی با یکدیگر همبسته اند که با یکدیگر میل به کاهش یا افزایش داشته باشند(همبستگی مثبت) و یا اینکه اگر یکی از آنها افزایش یافت، دیگری کاهش یابد(همبستگی منفی).
باید دقت شود که وجود همبستگی آماری بین دو متغیر برای وجود رابطه علی بین آنها کافی نیست. یعنی پس از پی بردن به وجود همبستگی، باید رابطه علی را شناسایی و مورد آزمایش قرار دهیم. کشف رابطه همبستگی، موجب طرح فرضیه های مختلفی می شود که باید مورد آزمون قرار گیرند تا بتوان روابط علی ایجاد کننده همبستگی را شناسایی نمود. کشف رابطه همبستگی بدون تعیین روابط علی، هیچ کاربردی ندارد.
مثال ۱: همر وشامپی در کتاب «مهندسی دوباره شرکتها» در تشریح اهمیت فرآیندها در موفقیت سازمان می نویسد:
«چنانچه مدیران شرکت های آمریکایی نتوانند دلیل مشکلات موجود در سازمان هایشان را بپذیرند، توانایی پذیرش راه حل های آنها را نیز نخواهند داشت. پاره ای از کارشناسان را عقیده بر این است که اگر این شرکت ها کالاها و خدمات ناب روز عرضه کنند، پیروزیهایی گذشته را تکرار خواهند نمود. ما این اندیشه را نمی پذیریم. زیرا امروزه فرآورده ها در بازار عمری بس کوتاه دارند و بهترین آنها نیز در زمانی کوتاه از رونق می افتند. این فرآیند کار، و نه فرآورده ها هستند که مایه پیروزی دراز مدت شرکت ها می شوند. پیروزمندان فرآورده های خوب عرضه می کنند، نه اینکه فرآوردهای خوب موجب پیروزی اند.»
طبق عقیده همر و شامپی، این فرآیندهای خوب هستند که علت اصلی ارائه فرآورده های خوب و حصول موفقیت پایدارند.
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!