کلمه سیستم برای همه ما آشنا است. هر روز با انواع سیستم ها سروکار داریم:
- سیستم های بیولوژیک مانند انسان، حیوانات و نباتات
- سیستم های طبیعی همچون جنگل ها، رودخانه ها و دریاچه ها
- کره زمین، منظومه شمسی و کهکشان های راه شیری
- سیستم های مکانیکی همچون موتورها، ژنراتورها و خودروها
- سیستم های اجتماعی همچون دانشگاه ها، کارخانه ها، سازمان ها، احزاب سیاسی و خانوادها
- سیستم های سلولی در زیست شناسی
- سیستم های اتمی در فیزیک
- سیستم های انسان به علاوه ماشین (ترکیب سیستم های مکانیکی و بیولوژیک؛ مانند راندن یک اتومبیل توسط انسان)
در نظر اول همه سیستم های فوق، بسیار متفاوت با یکدیگر به نظر می آیند. پس چرا همه آنها را سیستم می نامیم؟
به این دلیل همه آنها از یک لحاظ با یکدیگر مشابه اند. همه آنها دستگاه هایی هستند که از قسمت های گوناگون تشکیل شده اند اما همه این قسمت ها به یکدیگر وابسته اند و با هم روابط متقابل دارند. تعاریف زیادی برای سیستم ارائه شده است ابتدا به دو تعریف زیر توجه کنید:
- سیستم، مجموعه ای از اجزا است که در یک رابطه منظم با یکدیگر فعالیت می کنند.
- سیستم، مجموعه ای از اجزا مرتبط است که در راستای دستیابی به ماموریت خاصی، نوع و نحوه ارتباط بین آنها بوجود آمده باشد.
در دو تعریف فوق، ویژگی های ذیل به عنوان مشخصه های اصلی سیستم مورد اشاره قرار گرته است:
- سیستم دارای دو یا چند مولفه یا جز است.
- بین اجزا سیستم ارتباط وجود دارد.
- سیستم دارای هدف و ماموریت است.
اما سیستم، ویژگی دیگری نیز دارد که در دو تعریف فوق مورد غفلت است. برای بیان این وژگی به دو تعریف دیگر از سیستم توجه کنید.
- سیستم، بخشی از جهان واقعی است که ما انتخاب و آنرا در ذهن خود به منظور در نظر گرتن و بحث و بررسی تغییرات مختلفی که تحت شرایط متفاوت ممکن است در آن رخ دهد، از بقیه جهان جدا می کنیم(تعریف J.W.Gibbs)
- سیستم، مجموعه ای است از متغیرها که به وسیله یک ناظر انتخاب شده اند. اسن متغیرها ممکن است اجزا یک ماشین پیجیده، یک ارگانیسم یا یک موسسه اجتماعی باشند.
طبق تعریف فوق که توسط ashby ارائه شده است سه موضوع متفاوت وجود دارد:
- یک واقعیت(شی مشاهده شده)
- یک برداشت(درک) از واقعیت
- یک بیان(نمایش) از برداشت صورت گرفته
اشبی اولی را ماشین(machine)، دومی را سیستم (system) و سومی را مدل (model) می نامید.
به طور کلی می توان سیستم را به دو صورت بیان نمود:
۱-سازمان سخت افزاری، نرم افزاری، مواد، کارکنان، داده ها و خدمات مورد نیاز به جهت انجام کارکردهای محوله با توجه به نتایج مشخص نظیر گردآوری داده های خاص، پردازش آن ها و تحویل آنها به کاربران.
۲-ترکیبی از دو یا چند قطعه بهم مرتبط به تجهیزات یا دستگاه های تنظیم شده در قالبهای کارکردی به جهت انجام مجموعه کارکردهای سازمانی و یا تامین یک نیازمندی.
نظر بدهید
مایل به ملحق شدن به بحث هستید ؟تمایل به کمک
سلام
سایت خیلی خوب و پر محتوایی دارید
خواستم ازتون بابت این همه تلاش برای سایتتون تشکر میکنم
خدا قوت
لطفا در مورد نو اوری بیشتر مطلب بگذارید
ممنون
سلام
ممنون از حسن نظر جنابعالی
ﺳﻼﻡ ﺗﺸﻜﺮ اﺯﺯﺣﻤﺗﺎﺗﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﻴﺰﺣﻤﺖ ﻳﻚ ﻣﺜﺎﻝ ﻛﺎﻣﻠﻪ ﺑﺪﻫﻴﺪ اﺯﺳﻴﺴﺘﻢ ﺑﺎﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰﻳﻴﺎﺗﺶ ﺗﺸﻜﺮ
سلام.
سه مثال براتون می زنم. اما قبلش یکم توضیح از سیستم و مدل بدهم تا موضوع شفاف تر شود.
تعریف سیستم و ساخت مدل بر اساس یک هدف شروع می شود که منظور ما از این مطالعه را مشخص می کند. مثلا ممکن است بخواهیم مشکلی را بررسی و حل کنیم یکی از خطاهایی که رخ می دهد مدلسازی یک سیستم بدون داشتن هدف شفاف و مشخص است. نقطه شروع باید از یک هدف باشد.
مثال ۱: یک جنگل را در نظر بگیرید. یک فرد عادی، جنگل را به صورت مجموعه ای از درختان تعریف می کند. یک هیزم شکن، آنرا منبع سوخت می داند. زیست شناس، جنگل را چوب و کلروفیل می شناسد اما یک شاعر و عارف ، درختان را موجوداتی زنده می بینند که می توان با آنها حرف زد.
مثال ۲: منطقه ای از زمین را در نظر بگیرید. یک متخصص نقشه برداری، با عینک خاص خود به این منطقه نگاه می کند و برخی چیزها را می بیند و خیلی چیزها را حذف می کند او برداشت خود را به صورت یک نقشه ارائه می کند که در واقع مدل او از این منطقه است. همه می دانیم که نقشه یک منطقه مساوی خود منطقه نیست. نقشه پستی و یلندی های واقعی زمین را نشان نمی دهد و نقشه فقط تصویری از واقعیت منطقه است.
دقت کنید که دو مرحله ساده سازی و حذف انجام شد: مرحله اول به خاطر عینکی است که نقشه بردار بر دیدگان خود زده است: هدفی که او از این نقشه برداری دارد به عنوان یک عینک عمل می کند در مرحله دوم نقشه برار مشاهدات خود را خلاصه و ساده می کند تا نقشه از منطقه ارائه نماید.
مثال ۳: یک دانشکده و ساختمان آن را به عنوان یک واقعیت بیرونی در نظر بیاورید. در دنیای واقعی این دانشکده دارای ابعاد متعدد و متفاوتی است. از نوع نمای ساختمان تا نوع پنجره ها از تعداد طبقات تا تعداد اتاق ها از نوع پوشش کف طبقات تا قفل درب ها، از ریوس دانشکده تا کارمند آموزش از اساتید تا دانشجویان، از کتابهای کتابخانه تا ضوابط امانت کتاب، از آیین نامه های آموزشی تا نحوه حضور و غیاب کارمندان، ز نوع لامپ ها تا نوع سیستم حرارتی و برودتی و …
هر کسی با دیدگاه و علاقه مندی های خود به این دانشکده می نگرد و به بقیه وجود آن کاری ندارد. به عنوان مثال یک مسئول برق ساختمان با هدف خاص خود، از این مجموعه در هم تنیده سیستم برق ساختمان را تعریف و جدا می کند. نوع قفل درب ها و چگونگی عملکرد اساتید برای مسئول برق بی ربط است گویی اصلا وجود ندارد. او فقط به اجزا مرتبط با سیستم الکتریکی ساختمان توجه دارد. اگر مسئول برق ساختمان نقشه ای از سیستم برق ترسیم نماید یک مدل از سیستم مورد نظر خود ترسیم کرده است و او در نقشه ترسیمی خود، ناگزیر برخی چزئیات سیستم را حذف می کند.(ساده سازی)