ساختار سیستم، به وجودآورنده رفتار آن است.
«وقتی افراد مختلف، در سیستم یکسانی قرار می گیرند، نتایج مشابهی به بار می آورند.»
دیدگاه سیستمی به ما می آموزد که برای درک مسائل مهم، باید فراتر از اشتباهات فردی یا بدشانسی را ببینیم. باید فراتر از وقایع و شخصیت ها را ببینیم.باید به ساختارهای اساسی توجه کنیم. که اقدامات فردی را شکل می دهند و شرایطی فراهم می کنند تا وقایع رخ دهند. دانلا میدوز (Donella Meadows) این نکته را چنین بیان می کند:
«بینش ژرف و متفاوت، این است که شروع به دیدن این کنیم که سیستم، ایجاد کننده رفتارش است.»
دیدگاه سیستمی به ما می آموزد که در هر موقعیت پیچیده ای، سطوح مختلفی از تبیین وجود دارد؛ صاحبان تبیین مبتنی بر وقایع («چه کسی چه کاری را انجام داد»)، محکوم به برخورد انفعالی هستند. تبیین های مبتنی بر وقایع، در فرهنگ معاصر، بسیار متداولند و دقیقا به همین دلیل است که مدیریت انفعالی، شایع است.
تبیین های مبتنی بر الگوی رفتاری، برتوجه به روندهای بلندمدت تر و ارزیابی دلالت های آنها متمرکزند.
با تبیین های مبتنی بر الگوی رفتاری، از دام انفعال کوتاه مدت، رها می شویم. حداقل بیان می کنند که چگونه می توانیم در افقی بلندمدت تر، به روندهای متغیر پاسخ دهیم.
سومین سطح تبیین، بر پاسخگویی به این سوال متمرکز است: چه چیزی به وجودآوردنده الگوی رفتاری است؟
اهمیت بالای تبیین های ساختاری، ناشی از آن است که آنها علل رفتارها را در سطحی مورد توجه قرار می دهند که می توان الگوهای رفتاری را تغییر داد. ساختار، بوجودآورنده رفتار است و تغییر ساختارهای زیرین، می تواند الگوهای رفتاری متفاوتی را موجب شود. از این دیدگاه ، تبیین های ساختاری، ذاتا مولد هستند. علاوه بر این چون در سیستم های انسانی، سیاستهای عملیاتی تصمیم گیران نیز جزئی از ساختار سیستم است، طراحی مجدد روش های تصمیم گیری، به معنی طراحی مجدد ساختار سیستم نیز خواهد بود.
یک کوه یخ را در نظر بگیرید که فقط ۱۰ درصد یخ، بالای سطح آب و ۹۰ درصد آن زیر آب قرار دارد. وقایع، بخش بیرونی کوه یخ هستند که به راحتی قابل مشاهده اند. کمی زیر سطح آب، الگوهای رفتاری قرار دارند. در عمقی پایین تر، ساختارها قرار دارند. اگر باز هم عمیق شویم با مدل ذهنی مواجه می شویم که ساختار های موجود را ایجاد نمودند یا به باقی ماندن آن کمک کردند.
نظر بدهید
مایل به ملحق شدن به بحث هستید ؟تمایل به کمک